خاطرات یک سرباز

کتاب آیه های هدایت نوشته وحید کاظم زاده قاضی جهانی

خاطرات یک سرباز

کتاب آیه های هدایت نوشته وحید کاظم زاده قاضی جهانی

به جای مجرم ، بی گناه را به زندان بردند

 

 

به جای مجرم ، بی گناه را به زندان بردند

 

 

 

 

 

ثُمَّ بَدَالَهُم مِّنْ بَعْدِ مَارَأَ وُآلْأیتِ لَیسْجُنُنَّهُ‌حتّی حینٍ  35( یوسف )

 

                   « بعد از آنکه آنها آیات و نشانه های صداقت ، درستی و بی گناهی یوسف را دیدند تصمیم گرفتند که او را تا مدتی زندانی کنند »

 

 

                         یکی از روزها یکی از سربازان در پست نگهبانی از تعدا فشنگهایی که به وی سپرده شده بود یکی را گم کرده بود ( و یا خود برداشته بود الله اعلم) وقتی این خبر در گردان منتشر شد، فرماندهی دستور داد تا زمانی که آن گلوله پیدا نشده کسی حق خارج شدن از گردان را ندارد. متأسفانه آن تیر پیدا نشد و پرسنل کادر و وظیفه تا ساعت 17 عصر در پادگان ماندگار شدند . وقتی کمد سرباز فوق الذکر را وارسی نمودند تعداد دو عدد پوکه و مقداری باروت از ساکش در آوردند. بعد از این جریان سرباز خاطی تنبیه نشد و این گروهبان نگهبان آن روز بود که به علت خوردن برچسب کوتاهی، به 48 ساعت بازداشت دربازداشتگاه محکوم گردید. وقتی این صحنه را دیدم به یاد حضرت یوسف افتادم که با وجود اینکه پاکی، صداقت و درستی وی بر عزیز مصر و همراهانش ثابت گردید و معلوم شد که زلیخا مقصر بوده ولی با اینهمه به جای مجرم اصلی ، بی گناه را به زندان فرستادند .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد