خاطرات یک سرباز

کتاب آیه های هدایت نوشته وحید کاظم زاده قاضی جهانی

خاطرات یک سرباز

کتاب آیه های هدایت نوشته وحید کاظم زاده قاضی جهانی

کم فروشی نکنید

کم فروشی نکنید

 

 

وَ اَوْفُو الْکَیْلَ اِذا کِلْتُمْ وَ زِنُو بِالْقِسْطاسِ الْمُسْتَقیمِ‌ذلِکَ خَیْرٌ وَ‌ اَحْسَنُ تَاْویلاً

 

  35 (اسراء)

«هنگامی که با پیمانه چیزی را می سنجید حق آن را اداء کنید و با میزان و ترازوی صحیح و مستقیم وزن کنید چرا که این کار به سود شما است و سرانجام آن از همه بهتر است »

 

 

 

    آیه های هدایت                                                 13                       

 

     14                                                   آیه های هدایت                         

         یکی از مسائلی که در بیشتر ادارات ،سازمانها و مراکز خدمات رسانی به عنوان معضلی فراگیر بوده و عمده شکایات مردمی را تشکیل می دهد کم کاری وبه اصطلاح قرآنی آن کم فروشی کارگزاران و کارمندان دولتی می باشد که این امر در گردان محل خدمت بنده نیز کم و بیش در تعدادی از افراد قابل مشاهده بود . انباردارانی که در بیشتر مواقع کار اداری، انبارشان بسته بوده و در حال رتق و فتق مسائل شخصی بودند و یا در یکی از انبارهای دیگر در حال گپ زنی با یکدیگر بودند ،مربیان آموزشی را که وقتشان بایستی به امر تعلیم و تربیت سربازانمی گذشت و موظف بودند تا سربازان را از نظر معنوی و دفاعی آماده می سازند بیشتر وقت کلاسها را با امورات غیر ضرور و گاه با خنده و جوک پر می کردند . فرماندهی گردان را که در اوقات اضافه کاری بعد از ظهر بایستی به حل مشکلات سربازان و پرسنل تحت امرش می پرداخت اوقاتش را با تماشای تلویزیون و خواب قیلوله پر می نمود .

         مسئول غذایی که بایستی در تقسیم غذا ، رعایت عدالت در مورد همه افراد را مد نظر قرارمی داد از سهم سربازان می دزدید و درحق ضعیفان خیانت می نمود و دهها مورد دیگر که می توان همه آنها را به کم فروشی تعبیر نمود .

         لازم است در مورد خواب قیلوله فرماندهی موردی را ذکر نمایم . روزی یکی از دوستان خود را مشاهده کردم که پشت در اتاق فرماندهی انتظار می کشید تا به خاطر بستری شدن پدرش در بیمارستان از فرماندهی مرخصی بگیرد. او می گفت که مدت یکساعت است که پشت در مانده تا از خواب بیدار شود و وی بتواند از این طریق مشکلش را با وی درمیان گذارد و تردید داشت که ممکن است با درخواست مرخصی، توبیخ هم شود و جرأت نمی کرد وارد اتاق فرماندهی گردد .بالاخره با هزار مصیبت و خون دل خوردن نتوانست همان روزی که پدرش عمل شده بود مرخصی بگیرد و در بالای سرش حاضر شود و روز بعد بدون اینکه پدرش را ببیند متأسفانه فوت کرد و پدر در آخرین لحظات از دیدن فرزندش ناکام ماند .

            وقتی چنین صحنه هایی را می دیدم به یاد  دستورامام علی (ع) به مالک می افتادم آنجا که می فرماید :«ای مالک بخشی از کارها به گونه ای است که خود باید انجام دهی ، مانند پاسخ دادن به کارگزاران دولتی ، در آنجا که منشیان تو از پاسخ دادن به آنها درمانده اند و دیگر، برآوردن نیازمردم در همان روزی که به تو عرضه می دارند و باید همان روز رسیدگی گردند ، نیازهایی که یارانت در رفع نیاز آنان ناتوانند ، کار هر روز را در همان روز انجام ده، زیرا هر روزی ، کاری مخصوص به خود دارد »

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد