خاطرات یک سرباز

کتاب آیه های هدایت نوشته وحید کاظم زاده قاضی جهانی

خاطرات یک سرباز

کتاب آیه های هدایت نوشته وحید کاظم زاده قاضی جهانی

با تکبر و غرور راه مرو

با تکبر و غرور راه مرو
 

 

 

 

وَ لا تَمْشِ فِی الْاَرْضِ مَرَحاً اِنَّکَ لَنْ تَخْزِقَ الْاَرْضَ وَلَنْ تَبْلُغَ الْجِبالَ طُولاً

 37 (اسراء)

 

«روی زمین با تکبر راه مرو ، تو نمی توانی زمین را بشکافی و طول قامتت هرگز به کوهها نمی رسد »

 

 

     زمانی که فرمانده گردان میخواست وارد گردان شود به نوعی همه را متوجه حضورش می ساخت و با داد و فریاد بر سر یکی از پرسنل ، بقیه را خبردار        می ساخت و در راه رفتن چنان با غرور و متکبرانه قدم بر می داشت که گوئی میخواهد زمین لرزانده و بشکافد . در صبحگاههای مختلف اعلام میکرد که « چون به من دستور داده شده و از من خواسته شده باید اجرا شود » و در انجام کارهای غیر ممکن نیز خود را مأمور و معذوری بیش نمی دانست لذا وقتی آیات بالا را قرائت کردم به مذاق وی خوش نیامد و حس کردم از شنیدن آیات ناراحت گردیده است .

یک مدیر و فرمانده خوب بایستی زمینه های کبر و غرور را از خود رانده و خاشعانه و متواضعانه قدم بر دارد و چنان عمل کند که بودن و نبودن وی در یک تشکیلات ، تأثیری در تسامح و اهمال کاری کارکنانش نداشته باشد و در موقعی که در حضورش باعشق و علاقه به کاری مشغولند در نبود وی نیز با همان عشق و علاقه به کار خود ادامه دهند و این سخن و دستور امیر مؤمنان به مالک را آویزه گوش خود سازد آنجا که فرمود : «ای مالک به مردم نگو، به من فرمان دادند و من نیز فرمان   می دهم ، پس باید اطاعت شود که اینگونه خود بزرگ بینی دل را فاسد و دین را پژمرده و موجب زوال نعمت هاست . اگر با مقام و قدرتی که داری ، دچار تکبر یا خود بزرگ بینی شدی به بزرگی حکومت پروردگار که برتر از تواست بنگر، که تورا از آن سرکشی نجات می دهد و تندروی را فرو می نشاند و عقل و اندیشه را به جایگاه اصلی باز می گرداند » .