خاطرات یک سرباز

کتاب آیه های هدایت نوشته وحید کاظم زاده قاضی جهانی

خاطرات یک سرباز

کتاب آیه های هدایت نوشته وحید کاظم زاده قاضی جهانی

فرمانده باید تعصبات قومی و قبیلگی را دور بریزد

فرمانده باید تعصبات قومی و قبیلگی را دور بریزد

 

 

یآ اَیُّها النّاسُ اِنّا خَلَقْنا کُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ اُنْثی وَ جَعَلناکُمْ شُعوُباً وَقَبآئلَ لِتَعارَفُوا اِنَّ اَکْرَمَکُمْ عِنْدَاللهِ اَتْقکُمْ اِنَّ اللهَ عَلیمٌ خَبیرٌ

 (13) ( حجرات )

 

« ای مردم ، ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و تیره ها و قبیله ها را قرار دادیم تا بدینوسیله یکدیگر را بشناسید همانا گرامی ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست خداوند دانا و خبیر است »

 

 

                     

 

      50                                                  آیه های هدایت                         

     یکی از صفات زشت فرمانده گردان ، داشتن تعصبات قومی و قبیلگی بود ، بطور عجیبی به شهر خود ، همشهریان و خاک آباء و اجدادش تعصب داشت، کسی جرأت نداشت به همشهریانش نازکتر از گل بگوید . زیر بار اشتباهات و گندکاریهای همشهریانش نمی رفت زمانی که یکی از همشهریانش خطایی می کرد نهایت تلاش خود را جهت پاک کردن صورت مساله انجام می داد .به خاطر می آورم روزی را که به یکی از همشهریان وی تهمت دزدی زدند گفته بود اگر با چشمان خود نیز   می دیدم باز قبول نمی کردم که فلانی دزدی کرده باشد که در اینصورت این   درجه ها را می کندم و دور می ریختم. از کسی دفاع می کرد که قبل از آن برای یکبار هم اورا ندیده بود ولی چون ادعا می کند که همشهری اوست این چنین از وی دفاع می کند. و یا یکی از همشهریانش تحت عنوان پاسبخش، نگهبان ستاد فرماندهی را اغفال کرده با باز کردن قفل ستاد ، شبانه وارد ستاد می شود و پرونده خود را دستکاری می کند فردای آن شب که این مسئله آشکار شد به جای تنبیه وی،  متأسفانه برو بچه هایی که در ستاد انجام وظیفه می کردند تنبیه شدند، دستور داد ضمن بازداشت همه ، موی سر آنها را از ته بتراشند حتی کار به جایی رساند که رئیس و همکاران یکی از ارکان را متهم کرد که خود ، پرونده وی را دستکاری نموده اید تا وی را بدنام کنید و زمانی که همشهریش به عمل خود اعتراف نمود فقط تغییر گروهان را در مورد وی اعمال نمود ، چنانکه تمامی پرسنلی که در ستاد انجام وظیفه می کردند قسم می خوردند که اگر کس دیگری غیر از همشهریانش مرتکب آن عمل می شدند کمترین تنبیه که ممکن بود برایش در نظر بگیرد معرفی به دادگاه نظامی بود .

     فراموش نمی کنم روزی را که مشکلی در گردان برای من عارض شد لذا از جانشین وی که در آن زمان هم درجه بودند تقاضا کردم تا در مورد مشکل بنده با وی صحبت کند به ایشان گفته بود که امکان ندارد وقتی مسئله را با یکی از همشهریانش درمیان گذاشتم کسی که از نظر موقعیت، مسئولیت و درجه از جانشین گردان در رتبه پایینتری قرارداشت لذا خدا را شاهد می گیرم که با وساطت وی در عرض ده دقیقه مشکل بنده حل شد .

     و یا روزی یکی از همشهریانش در کسوت رانندگی درحین مأموریت تصادف کرد و ماشین تویوتا کابین داری که در تحویلش بود از ناحیه عقب اتاق ماشین صدماتی دید . تا زمانی که ماشین تصادفی را ندیده بود آرام بود وقتی ماشین را به داخل ستاد هدایت کردند با دیدن ماشین تغییر کرده و رفتارش عوض شد، هرکه را می دید سرش داد می کشید عصبی شده و همان روز به بهانه در رفتن یکی از سربازان از دستش همه گردان را به خط نمود و یکساعت و نیم تمام پرسنل وظیفه اعم از ستوان وظیفه ، درجه دار و سردوشی را با انواع پا مرغی ، سینه خیز،کلاغ پر،  غلط روی خاک و دهها مورد دیگرمورد تنبیه و آزار قرار داده و به قول خودش مانورشان نمود درحالی که به راننده خاطی که موجبات عصبانیتش را فراهم کرده بود کمتر از گل چیزی نگفت و بعد از آن دستور داد تا مدت یک هفته تمام ، همه پرسنل بازداشت در یگان باشند .

     اگر بخواهم درمورد تبعیضاتی که این آقا برای همشهریانش درمقایسه با دیگران قائل می شد سخن برانم باید بگویم که این بخش نیاز به کتاب جداگانه ای پیدا    می کرد لذا از آنجایی گفتن همه آنها از حوصله این بخش خارج است فقط در پایان به ذکر این نکته بسنده می کنم که دفاع افراطی از قوم،قبیله ،نژاد ،وطن و زبان ، سرچشمه بسیاری از جنگها و اختلافات در طول تاریخ بوده چنانچه حضرت رسول اکرم (ص) در موردش می فرمایند :«از تفاخر به پدران بپرهیزید و گرنه نزد خدا از حشراتی که در کثافات غوطه ورند پست تر خواهید بود ، کسی که به اندازه خردلی عصبیت داشته باشد خداوند روز قیامت او را با اعراب جاهلیت محشور می کند » .